ذرات طلائ۲ -سخنان بزرگان واندیشمندان ترجمه فرزانه شیدا

ذرات طلایی 2 نوشته فرزانه شیدا


بنام یگانهء هستی خداوند یکتا
 

نام این کتاب که شامل دو کتاب الهامی در راه زندگی  و

برگزیده ای ازسخنان أورد بزرگ است را

ذرات طلائی می گذارم:


GULD  CORN

ذرت طلائی

در اصطلاح نروژی: سخنان بزرگان را ذرت طلائی

مینامند

زاینرو برآن شدم که ترجمه این کتاب را

بنام ذرات طلائی

 نام گذاری نمایم

امید که این مجموعه فوق مورد توجه  قرار

گرفته دودر صورت امکان مواستی آنرا با مترجم

 یا ناشر کتاب  اینترنتی:

آقای امیر همدانی در میان بذارید

با تشکر: فرزانه شیدا

سایت فرزانه شیدا:

http://www.fsheida.com

سایت جاودانه ها:

http://iran.blogme.com


 

 پیشگفتار :

HERMONSNS GAVEBØKER  =(جولیته  کلارک  هرمونس  فُورلاگ )


INSPIRASJON  PÅ  VEIEN


هدیه ای  از  "هرمونس"

الهامی در راه زندگی


نام نویسنده:جولیته  کلار ک هرمونس فُورلاگ


Juliette Clark  Hermon  Forlag


این کتاب درجلدی کوچک و جیبی است  واولین بار  20 سال پیش

انتشار یافته است  و  بارها تجدیدچاپ شده است

و آنچه اکنون در اختیار مترجم قرار دارد چاپ سال 2003 می باشد

ویسنده کتاب همزمان با این کتاب, کتب دیگری با همین اندازه

در زمینه های متعدد راه زندگی را  انتشار داده است

  •  

   نام این کتابها عبارتند از:

  •  

      دانائی درراه زندگی

  •  
    امید در راه زندگی 
  •  
    آرزوها در راه زندگی
  •  
    صلح وآرامش در راه زندگی
  •  
     دوستی در راه زندگی


در پشت جلد چنین درج گردیده است :

 

این  کتاب برای  آنان است  که میخواهد  زندگی  را

دوباره  از نو  با  دیدگاهی  دیگر  شروع کنند!

و این  کتابی  مثبت  و محرک با  الهامی ست برای ما

تا آرزوها ,  رویاهای خو د  را  با به حقیقت تبدیل  کنیم 

 و ما  را  یاری میدهد  که  راه  قلب  خود را  دنبال   کنیم

کمکی است تا  رشد کرده و از  شانسها و   امکانات خود

و درهرکاری که انجام میدهیم مثبت اندیش باشیم!

  

فصل اول :


*از همه آنچه داری استفاده کن*دینکی کئی


هرآنچه را  که  برای آن تلاش کرده ای در روح تو جایگزین

خواهد شد! دیوید استار یُوردان


هیچوقت میان بری پیدا نمیشود بسوی جائی که

ارزش سفر را داشته باشد! بورلی سیلیس

 

BEGNNELSER
آغاز ها:


هرگز نترس برای فاصله هایئی که میان آرزوها ورویاهایت

با حقایق وجود دارد


همانقدر که بتوانی رویایش را داشته باشی میتوانی انجامش دهی!

بلوا دیویس


در شروع هرکاری  هرگز معلوم نیست که  چه نتیجه ای 

 بدست میآوری اما اگر انجامش ندهی هرگز نتیجه ای

بدست نخواهی آورد .  ماهارا گاندی

در آن بالاترین ودورترین نورهای خورشید هدف بزرگ من قرار دارد

این ممکن است ندانم کی یا چه موقع  بآن میرسم, اما من میتوانم

نگاه کنم در زیبائیهای آن وآنرا باور داشته باشم وسعی خود

را انجام دهم که بآن دورترین برسم  . لوئیس مآی الکات

همیشه باانجام آنچه ضروریست و آنچه که انجامش امکان پذیر است

شروع کن پیش از آنکه  آنچه را ممکن بود , ناممکن کنی وفرصتها را ازدست

بدهی . فرانس از سیسیل 

GJØR  ALT   NÅ

همه چیز را آلان انجام بده:


همه آنچه را که میتوانی یا رویایش را در سر داری که انجام دهی ,

انجام بده . گوته


آیا آدمی جدی هستی؟پس از امکانات استفاده کن

جرأت: جسارت میآورد و قدرت و جادو را در خود دارد

تنها شروع کندر چرخشها دور زدنها تفکر کردن

شروع کن و وکار را باتمام برسان!

گوته


بیشترین شادی جهان در شروع کردن است!

گاسپر پاووس


ALL Vekst er et steg ut i det ukjente:

همه رشد انسان  در پا گذاشتن در میان ناشناخته هاست!!

هنری میلر


VEKST, FORANDERIN ,LØFT  VINGE....,

رشد , تغییرات , وباز کردن بالها....

تغییرات چون درخت بما شاخه هائی میدهد

که اجازه داشته باشیم رشد کنیم و بزرگ شده و به بلندی ها برسیم

گائولینه کئزار


مبارزه طلبی باعث کشف چیزهائی در شما میشودکه شما در وجود خود از آن

بی خبر بوده ای وآنچه  شما را به رشد کردن مجبور میکند همان نیزباعث

میشود
 

که بتوانی راه های طولانی تری را طی کنی!

سیسیلیه تیسوُن


همه آن چیزهائی را که دستهای تو میخواهد انجام دهد

با بیشترین قدرت انجام بده!فّرا سالموس أورد  اس پروک

 

Å   FYLLE   TIDEN:
 پُر  کردن زمان :


با یک لبخند بیدارشو   و بدنبال زندگی  بگرد...

زندگی کن لذت ببر طعم آنرا مزه کن

عطر انرا به مشام بکش
و احساسش کن
این یعنی زندگی کردن!
جُو کناپ


پرکن زمان را , چراکه این  یعنی خوشبختی و
زمان خود را از دست مده با تاسف , اندوه  و یا حتی تشویق بیهوده!
پالف والد امرسون


پر کردن زمان هرروز, بتو جوانی, سلامتی, استعداد, وامید خواهد داد
بدانگونه که همه زندگی تو چون اعجازی خواهد بود با دنیائی خاطرات  خوب!
پم برآ وُن


هرروز  د ر یک هر ثانیه
   زندگی  مجدد برای ما شروع میشود بهتر آن است که به درستی
باآن ملاقات کرده همواره به جلو نگاه کنیم
 نه در تمام مدت به پشت سر!!
یرمُو.ک.یرمُو

 

 

GJØR DET, TRO DET!!
*انجام بده وباور داشته باش*


هیچ چیزی بیشتر باعث شادی انسان نخواهد شد که 

 دستها را بالا زده ومرزها را جابجا کند  وما انسانها میدانیم

 که این همیشه ممکن است!!  آنیه دیلار


در واقعیت , پیشرفت دلایل خود را دارد  که  زنان  ومردان  عامی


حاضر به  قبول درستی آن نیستند و حتی سعی نمیکنند

که آنرا امتحان کنند!!!روُسل  .دبلیو. داون روپ


ما باندازه کافی انسانهائی دارییم که بگویند  :همین است که هست

اما ما نیاز به به کسانی داریم که بگویند :میتواند اینگونه باشد!!!

روبرت أوربین

 

*SATS   PÅ   DET`*
باور کن و روی آن حساب کن! که:

 

همه آرزوهای ما میتواند برآورده  شوند اگر

ما  خود آنرا باور کرده شروع نمائیم و آنرا انجام رسانیم!والت دیسنی

تو صدردصد بازنده خواهی بود

در شانس هائی که هرگز نخواستی امتحان کنی!!!

(کنایه بر اینکه وقتی شانسی را هر گز امتحان نکرده ای چگونه

میخواهی برنده باشی)!!!  وین گرتیسکی, اف

ماه را نشانه بگیر اگرچه ممکن است

تیر تو به خطا برود  درمیان ستاره گان  ما را نشانه بگیر! لس برأون


دانش زندگی را هر چقدر بدانی وبخوانی

باز هرگز جایگزین این نمیشود که تو  قدمی از قدم برداری

وخود بیآموزی!ام.اس. ریچارد

 

 

*HKKE LEGG SMÅ PLANER*
هرگز برنامه ریزی های کوچک نکن!


برنامه ریزی های کوچک هیچ جادوئی را در خود ندارند...
همیشه ارزوها وبرنامه ریزی های بزرگ داشته باش
و هدفت را بروی امید و کار وتلاش بگذار!
دانیل .اچ . برآن هایم


زندگی را با پشتی برافراشته ملاقات کن
نه خمیده وافتاده!
«ناشناس»


با قدمهای محکم وثابت بسوی رویاها وارزوهایت برو!
زندگی راآنگونه زندگی کن که دوست داری زندگی کنی!
هنری دیوید تورنو


قلبت را در جلوی خود پرتاب کن و
دوان دوان بدنبالش روان باش تا دوباره قلبت را بدست بیآوری!
« یک اصطلاح یا مثل عربی»


هرگز از برداشتن قدمهای بزرگ ترسی بدل راه نده.
تو هرگز نمیتوانی از یک هرگز از یک دره یا پرتگاه نمیتوانی با گامهای کوچک بپری!
دیوید لُوید جورج


TRO  DU  KAN !
باور کن  «میتوانی!»
باورکن: که میتوانی و آنگاه  براستی  میتوانی!!!
باور کن:که تو میخواهی آنگاه تو خواهی داشت!!!
خودت را ببین در زمانی که خودرا برای هدفت به تقلا می اندازی
و واینرا میخواهی که برآورده کنی!!


خواستن توانستن است , خود را باور کن  !!!
گاردنر هانتیگ


این مشخص است که ما در شور وشعف آتیشن رویاها وآرزوهای خود باشیم
وحتی بگونه ای غیر واقعی در مورد آن فکر کنیم
ولی این هم بعید نیست که « ناشدنی ها»  نیز اتفاق بیافتد!!!
کولین.پ.سیسون


بخدا با تمامی عظمتی که میتوانی عشق بورز تا اون نیز بحشی از آرزوهای قلبی خود را برای تو برآورده سازد!
کونگ دیوید( پادشاه دیوید)


باور که تو چه هستی آنگاه تو همان خواهی شد
(کنایه بر :هرگونه خود را باور داشته باشی همان خواهی شد)
ارنست هُلمز


هر روز جدید روزی با امکان هائی تازه برای آغاز وشروعی جدید است تا از نو آغاز کنی
از آن لذت واستفاده ببر و.... سعی کن بهتر ببینی تا همیشه آماده باشی
جو پتی


وقتی کلمات قدیمی برزبان ما می میرندآنگاه سرودی تازه بر قلب جاری می گردد!
رابین درانته تاگور


دوبار شروع کن...دوباره اشتباه کن... و بهتر اشتباه کن!
(کنایه براینکه: از اشتباهات خود نترس چراکه اینگونه بیشتر خواهی آموخت)


با هرآن اتفاقی که  رخ میدهد...باز ادامه بده و....باز امتحان کن و اشتباه را نیز بیآموز..هربارکه اشتباه کردی
از نو شروع کن و به رشد خود ادامه بده تاقویتر شوی تا آنجا که خود را در مرکز هدف خویش بازبیابی
آنه سولی وان


در زمانهای سخت است که ما بزرگ شده رشد معنوی میکنیموقدرت بیشتر بدست می آوریم,
همیشه دیوارها ممکن است در مقابل ما قرار بگیرند
وهمیشه ما باز به شکستن آن خواهیم پرداخت
واین جنگی ست برای پرورشما تا قدرتهای  بیشتر وجدیدی در درون خود را یافته وبه کمالی بیشتر برسیم
اسلاند  گود  رابین  سُن


انسان بایددر لحظه های سخت و در روزهای بد و تاریک زندگی  از آرزوها ورویاهای خود حمایت کند
تا  زمانی  که  خورشید بدرخشد  و  نور آن تا  همیشه و بطور مداوم    به زندگی   او روشنی  ببخشد
وادرُو  ویلسون


ما همگی در فضا  هستیم اما تعداد کسانی که به ستارگان نگاه می کنند, معدود است!!!!
اسکار وایلد


زمستان  در مقابل چشمان من است , اما در قلب بهاری ابدی ست
ویکتور هوگو


آینده را با امید و شهامت ,شعفی آتشین وانرژی , شور وشادی  و پشتکار   ملاقات کن
از این خواهی توانست  , یک زندگی بسازی که ارزش زندگی کردن را داشته باشد
پم  برأوان


اگر تو چییزی را از ته دل آرزو کنی میتوانی آنرا بدست بیآوری
واین صبر وکار سخت وتلاشیدرستوزمان زیادی  نیاز دارد
اما تو میتتوانی اگر بخود اجازه انجام آنرا بدهی
باورتو  ترا پیش خواهدبرای هربرای بدست آوردن آرزوی تو
مارگو جونز

 

 

LEV !GRIP DAGEN!
زندگی کن!وروزها ی خود را بدست بگیر


من نمیخواهم به پایان زندگی خود برسم وبدانم تنها مندرازای عمرم را گذرانده ام
من میخواهم آنگونه زندگی کنم که بدانم از عرض زندگیم  با همه امکانات  آن نیز بهره برده ام
دانی آکر من


زندگی کوتاه تر از ان است که بخواهیم انسانی کم یا کوچک باشیم
بنژامین دیسرایلی
*یک زندگی گرممشتاقانه ورنده در یاد گرفتن ,آرزوی  دانستن و دانش
احساس کردن , اندیشه کردن و عمل کردن است
این ان چیزی است که من میخواهم ونه هیچ چیز دیگر!!
کاترینه مانی فیلد


هرکاری را که انجام میدهی هرچه که هست با قلب وتمام روح خود انجام بده!
برنارد باروچ


فقط دوراه برای زندگی کردن ما وجود دارد: 
اولی آنکه هیچ چیز معجزه نیست
دومی آنکه همه چیز معجزه است!!!
آلبرت اینشتن

 

 

Du   Alene
تو تنها


من فقط یکنفر هستم, اما بحرحال یک نفر م.
من نمیتوانم همه کاری را انجام دهم, امامن
میتوانم بهرحال کاری را انجام دهم.
اما برای اینکه نمیتوانم همه کاره باشم وهمه چیز را انجام دهم اما ازاینکار خود را
منع میکنم که کمکاری کنم  در کارهائی که میتوانم انجام دهم!!!
ادوارد .ا. هال

 

 

FLY  FRITT
آزادانه پرواز کن


هیچ  پرنده ای نمیتواند  أوُج  بگیرد  مگر با  بالهای  پرواز  خویش!
ویلیام بلک


روح و نفس خدا دورادور  وهمراه  من  است,  چرا که   او  مرا
بَرده این کرده است تا  پیوندی داشته باشم با  مردمان  فقیر.
او مرا فرستاده است تا مرحم قلبهائی باشم که  شدیدا است   
وفریاد بزنم آزادی را در برای زندانیا نو برای آنگه نابیناست
برای آنکه آزادی را  در دنیا  نشانه ای کنم 
برای آنکه  روح  خداوند را فریاد زده باشم
حضرت مسیج

 

 

LIVSGNIST
جرقه های زندگی

اینکه با آتشهای درونی بسوزی
ووشادی را همچنان در دل داشته باشی
خود یک موفقیت در زندگی ست!
والتر پاتر


من همیشه   همه چیز را برای خود ارزو دارم
از این رو من هرگز در زندگی عقب نخواهم کشید وپیش خواهم رفت!
ماریه لن رو

 


 یایان این کتاب  الهامی در راه زندگی اثر  جولیته  کلار ک هرمونس فُورلاگ

 

 

 

  

فصل دوم

 

نام کتابی که در پی می آورم برگزیده ای ازسخنان أورد بزرگ است

که بدین ترتیب است :

سخن ناشر:امیر همدانی: کتاب برگزیده ای از سخنان اُرد بزرگ
به کوشش فرزانه شیدا
سراینده ایرانی مقیم نروژ
پانزدهم مهر 1340 در تهران چشم به جهان گشوده است
در خانواده ای با 6 فرزند ، او  دومین  فرزند خانواده  است
ودر سن 15 سالگی اولین دوبیتی خود را سرود


گفتی که مگیر سخت بر دهر
تا  باتو  نکرده این جهان   قهر
کیکی ست جهان ولی   ندانی
در مایهء  آن  زده  شده   زهر


تحصیلات متوسطه را  دررشته فرهنگ وادب را در دبیرستان رابعه بپایان رسانید

هفت سال پس از آن ازدواج نمود و پس از یک سال صاحب فرزندی پسر

گشت

در سال 1367 به خانواده اش به کشور نروژ مهاجرت نمود

وبه فراگیری زبان نروژی پرداخت و پس ازدوسال ونیم مدرک زبان نروژی

 را گرفته و سپس در رشته دکوراسیون ویترین و بوتیک دوره های فشره ای

را گذراند
د

ر سال ۱۳۷۴ صاحب دومین فرزند خود که دختریست شد

در سال ۱۳۷۶در دانشکده  (اس . مُد) طراحی مُد (faction_Design )

در دو رشته دوخت وهمچنین طراحی و دیزاین


نام نویسی نموده ودر سال 2000 فارغ التحصیل شد.


در حال حاضر پنج دفتر شعر را دارا ست که در سبکهای کلاسیک

 (غزل/ قصیده /رباعی..)

و همچنین شعر نو و  شعر طنز و  ترانه می باشد


برگزیده ای از سرودهایش توسط نشر اینترنتی جاودانه ها

منتشر شده استکه با استقبال بی نظیر هموطنان روبرو گشته است.

دارای سایت اختصاصی ف.شیدا ست که مشتمل از چهار دفتر می باشد:

*آشیانه ء     شعر  *در آغوش    شعر *

در کنج خلوت شعر * درکوچه  باغ  ترانه

به آدرس:

www.fsheida.com


و وبلاگهای فرزانه شیدا:


http://fsheida.blogfa.com

http://fsheida.persianblog.ir

 

*نشر اینترنتی جاودانه ها*

 http://iran.blogme.com


بخش نخست

 

 


أرد بزرگ : آدم های بزرگ و اندیشمند ، بسیار اشک می ریزند

اُرد بزرگ : آزادی بدون دانایی بدست نمی آید

اُرد بزرگ : آن که همزمان پرسشهای پراکنده در حوزه های گوناگون

می پرسد ، تنها می خواهد زمان و نیروی شما را تباه سازد

اُرد بزرگ : آن که پند پذیر نیست ، در حال افتادن در چاله سستی

 و زبونی است

اُرد بزرگ : آن که حق نپوید ، گرفتار آمیزش ، با اهریمن است ،

 فرزند این آمیزش ، فتنه است و شورش

اُرد بزرگ : روانی که درد روشنگری و گسترش خرد را ندارد به سختی بیمار است

اُرد بزرگ : آن که در بیراهه قدم بر می دارد آرمان خویش را گم کرده است

اُرد بزرگ : آنان که از رسیدن به ریشه ها هراس دارند ،

در روزمرگی دست و پا می زنند!

اُرد بزرگ : آنانی که خویی جانور گونه دارند و تنها در پی زدودن گرفتاریهای

خویشتن و یا گهگاه افزایش قلمروی زمینی خویش هستند


بزهکاران روزگارند. نشانه آنها بر گیتی هم تراز ریگ کوچکی

 در کرانه دریای بشری نیز نخواهد بود

اُرد بزرگ : آدم پول دوست راه های احساسش ،

کم رفت و آمد است

اُرد بزرگ : آدم بی مایه ، همه افراد را ابزار رسیدن به

 خواسته های خویش می سازد

اُرد بزرگ : آدمی با گرفتن کینه دشمن ، زندگی را بر دوست نیز

 تنگ می کند

اُرد بزرگ : آدم خودباور ، هیچ گاه برای رسیدن به پول ،

ارزشهای آدمی را زیر پا نمی گذارد

اُرد بزرگ : آدمیان امیدواراند ، جاودانه باشند که این هم جز با نیکی و از

خودگذشتگی برای دیگر آدمیان بدست نمی آید

اُرد بزرگ : آدم های بزرگ به خوشی های کوتاه هنگام تن نمی دهند

اُرد بزرگ : آدم های ماندگار به چیزی جز آرمان نمی اندیشند!

اُرد بزرگ : اگر آماده نباشیم بهترین بخت ها را نیز از دست خواهیم داد ، و

کسی که آماده نیست کمتر به پیروزی خواهد رسید ،

آمادگی یعنی بروز بودن داشته ها و دانش بیشتر در هر پیشه و کاری .

اُرد بزرگ : آن گاه که سنگ خویشتن را به سینه می زنیم

 نباید امید داشته باشیم همگان فرمانبردار ما باشند

اُرد بزرگ : آینده جوانان را از روی خواسته ها ، و گفتار ساده اشان ،

می توان پی برد


، تنها خواسته و آرزوی آنها گواه آینده است .

اُرد بزرگ : آیا از بخشندگی و مهربانی که نخستین منشهای خداوند است ،

در ما نیز نشانی هست ؟


بخش دوم

اُرد بزرگ : گفتگو با خردمندان و دانشوران ، یک گوهر و پاداش کمیاب است .

اُرد بزرگ : گیتی ، برای آدم ، آن اندازه کوچک است ،

که مجالی برای کژی و ناراستی باقی نمی گذارد .

اُرد بزرگ : گاهی تنها درمان روانهای پریشان ، فراموشی است.

اُرد بزرگ : چو گرمای تن مردان کهن به آسمان پر کشید به گرمای خود ،

 تن هواخواهان اندیشه خویش را گرما دهند .

اُرد بزرگ : خودبینی ، چنبره و محیط گیراییش درون است و افتادگی ،

 پیرامون و بیرون ماست


و این می تواند همگان را به سوی ما بکشاند

اُرد بزرگ : اگر برای رسیدن به خواهشها و آرزوهای خویش

 زور گویی پیشه کنیم ،


پس از چندی کسانی را در برابرمان خواهیم دید که دیگر زورمان بدانها نمی رسد .

اُرد بزرگ : خرد ، باید نخستین خواست آدمیان باشد . چرا که بی خرد ،

چیزی برای خود ندارد .

اُرد بزرگ : خودرای ، تجربه مرگبار تنهایی را ، پیش رو دارد .

اُرد بزرگ : خوار نمودن هر آیین و نژادی به کوچک شدن خود ما

خواهد انجامید .

اُرد بزرگ : خودخواهی ، کاشی سادگی روانت را ، خواهد شکست .

اُرد بزرگ : خموشی ، دری به سوی نگاه ژرف تر است .

اُرد بزرگ : خوش نامی بزرگترین فر و افتخار هر آدمی است .

اُرد بزرگ : خودت را بشناس اما به آن مبال

اُرد بزرگ : خواهش مراد از مرید خاموشی و ژرف نگریست ،

و خواهش مرید از مراد ، نشان دادن مسیر پیشرفت .

اُرد بزرگ : انگاره ای (ذهنی) که نتواند آینده ای زیبا را مژده دهد

ناتوان و بیمار است .

اُرد بزرگ : دل کیهان را که بگشاییم این سخن را خواهیم شنید "

هر کنشی واکنشی را در پی دارد " پس بر این باور باشید !


که همه کردار ما چه خوب و چه زشت ، بی بازگشت نخواهد بود.

اُرد بزرگ : دست استاد خویش را ببوس ، چون او هم پدر است

هم پرورنده خرد و راهنمای زندگی .

اُرد بزرگ : در هر سرنوشتی ، راز و اندیشه ای نهفته است .

اُرد بزرگ : در خواب می توانی نیروی روان خویش را بنگری .

اُرد بزرگ : در دوی زندگی ، همیشه هماورد را شانه به شانه ات بپندار

و همیشه با خود بگو تنها یک گام پیشترم ، تنها یک گام .

اُرد بزرگ : زیباترین خوی زن ، پاکدامنی اوست

اُرد بزرگ : رَد راستی ، رَد خویشتن است

اُرد بزرگ : رویش باغ سکوت ، در هنگامه غوغا ارزشش را نشان می دهد

اُرد بزرگ : رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی

اُرد بزرگ : رسیدن به بن و سرچشمه زندگی تنها با شستشوی اندیشه از

نابخردی و پندار از ناپاکی است

اُرد بزرگ : رازها در هنگامه شادی و پایکوبی آدمی است .

 اساس فراموش شده جهان فلسفه ، تعریف درست این چگونگی هاست .

اُرد بزرگ : دارایی با ارزشتر از تندرستی ، نمی شناسم

اُرد بزرگ : پیرامونیان ما چه بخواهیم و یا نخواهیم

 بر اندیشه های ما رخنه و اثر خواهند کرد

اُرد بزرگ : توان آدمیان را، با آرزوهایشان می شود سنجید

اُرد بزرگ : ریگهای ساحل خرد ، نشیمنگاه پندارهای پاک و شبانه توست

اُرد بزرگ : تنها مادر و پدر خواست های فرزند را

بی هیچ چشم داشتی بر آورده می سازند

اُرد بزرگ : پیوند پاک ، پیوندی ابدی است

اُرد بزرگ : پرنده کوچک دلت را برای من در بند مکن

اُرد بزرگ : پشیمانی، اولین گام برای پوزش است.

اُرد بزرگ : پرتگاه می تواند بر آورنده روان و یا کشنده تن باشد .

ارد بزرگ : پیران جهان دیده برای گفتگو سدی برپا نمی کنند .

اُرد بزرگ : برای آنکه درویش شوی ، نخست با خود یکی شو .

اُرد بزرگ : برای آنکه پرواز کنی ، پیکر خویش را به حال خود رها مکن .

اُرد بزرگ : برای گردش دوروزه ، توشه ای سه روزه همراه ببر ،

 و اگر توان رسیدن به خواسته زندگی ات را دو هزار گام می دانی

خود را آماده پیمودن سه هزار گام بنما ، چرا که شتاب

در هنگام رهسپاری نباید کم شود .

اُرد بزرگ : برای ماندگاری ، پنداری جز پاکی روان نداشته باش .

اُرد بزرگ : برای نزدیکی و همگرایی دودمان خویش ،

 کمک بهم و ستیز با نادانی و ناراستی را در پیش گیرید .

اُرد بزرگ : برای بدست آوردن گنج خموشی ، ب

ارگاه دانش ات را بزرگتر بساز .

اُرد بزرگ : تمنای واپسین آدمی ، شناور شدن در بسامدهای گیتی

 است بسامدها : امواج !!


ودر نهایت:

با تشکر از اینکه زمانی را با این مجموعه همراه بوده اید

و به امید آینکه استفاده کافی برده باشید

آرزوی اینکه همگان در پناه سایه او که مظهر عشق, محبت

 , آرامش, دوستی و صلح  است


روزگاری با موفقیت وشادی داشته همواره موفق وشادمان باشند

سرآغازی داشتم با نام تو که همواره همراهم بوده ای

و به پایان می برم با یگانه نام تو که هرگز رهایم

نخواهی کرد چه در شادی چه غم*


فرزانه شیدا
شهریور 1386


شعری از استاد شهریار/ استاد ادیب برومند/شعری از فرزانه شیدا

 

نجات آذربایگان

 

استاد ادیب برومند " شاعر ملی ایران "

 

ساقیا  لبریز کن اکنون  که  ماه  آذر  است 

 

 

ساغری آن آب آذرگون که بس جان پرور است

 

 

 

باده پیش آور ، که  در آذر مه  فرخنده فال

 

 

 ملک آذربـایجــان آســـوده از شور و شــر  است

 

 

هر که را امروز میبینی ز غمخواران ملک

 

 

شاد و خندان است و او را حال حالی دیگر است

 

 

بی خلاف امروز از شادی   نمیگنجد   به  پوست

 

 

هر که را شور وطن ، جوشنده از مغز سر است

 

 

خاصه آذربایجانی ساز عیش آرد به  چنگ

 

 

چون رها از چنگ دزد و جانی و غارتگر است

 

 

شکر ایزد که این نـــــیـــکو دیار دلــفــروز

 

 

پــــــــاک از لــوث وجــود خـایــن بد گوهر است

 

***

 

شرح  قتل  و غارت  یغماگران  بی وطن

 

 

 داستانی  دلــخراش  و  قصه ای  حزن آور  است

 

 

دسته ای دزد و مهاجرفرقه ای دزد و پلید

 

 

خواستار قطع این خــــــّرم دیـــــار از کشور است

 

 

محفل مردم کشان غول پیکر ،  جابـجای

 

 

بـــــــی گمان مانند زهـــــــر آلود کـــام اژدر اسـت

 

 

کوچه هاتاریک ووحشت زای وآغشته بخون

 

 

خانه ها ویران و دهشت انگیز و بی بام و در است

 

 

این همه زاییده قومیست بد خواه و  عنود

 

                                       

کش گروهی خـــایــن و دزد و حرامی سرور است

 

 

قائد بی نام و    عارش ،   آشنا   را    خصم جان

 

 

سرور بی بنــد و بارش ، اجـنـــبــی را چاکر است

 

 

پیشه اش درنده خویی دکه اش دام هلاک

 

 

 وانـــگــهی در راســت بازار خــطا پیشه ور است

 

 

دین او حقد و حسد، منظور او کین وعناد

 

 

 کیــــش او زور و ســــتم معبود او زور و زر است

 

 

لشکرایران به میدان تاخت اکنون وین گروه

 

                                         

هـمــچـو روباهـگـیـران از بــر شــیــر نـــر است

 

 

تانک در صحرا به سان ابر می بارد فشنگ

 

                                         

 توپ در هامون طنین انداز، هـمچون  تندر  است

 

 

لاجرم زآن دودمان  جیش  فدایی  هرکه  بود

 

 

 جمله زی خارج گریزان همچو دود از مجمراست

 

 

هرخیانت پیشه را آخـر چنـــین باشد سـزای

 

                                         

لـــعـــن مردم خـــایـــن بــی آبرو را کـیـفـر اسـت

 

 

مژده  این  نصرت  اندر  یاران  دلنواز

 

                                            

لیک درچشم حریـفان ، همچو نوک نشتراست

 

 

بار دیگر ثابت آمد کاسمانی ملک جــم

 

                                           

جــاودان در برج استــقــلال ، تابان اختر است

 

 

باردیگرامتحان شدکین گرامی سرزمین

 

                                           

روسپـــیــد از آزمایش های چرخ اخضــر است

 

 

آری آری روسیاهی فرع کافر مسلکی است

 

                                           

روسپید است آنکه مستهظر به لطف دارو است

 

 

این همان ملکی است کاندر ادوار کهن

 

 

در بروج سروری ، رخشــنــده مهر خاور است

 

 

 

عاقبت جبران  کند  ننگ  شکست  داریوش

 

 گر زمانی روبرو با حـمـله اســـــکــــنـــدر است

 

 

 

***

 

 

هست آذربـــایـــجــــان سرمنزل آزادگــــــان

 

 

مـــــهــر ایران گرد آزادگان را چنبر است

 

 

این گرامی خطه ایــران را برازنده سریسـت

 

 

ســر بهر جا رو نماید ، همعنان پیکر است  

 

 

نی شگفت آید گر ایران را بود  خدمتـگـــزار

 

 

پور  صاحبدل  همانا مام خود را یاور است

 

 

نی عجب باشد که گردد گرد او پروانه  سان

 

 

چرخ اندر کارگه گردننده حول  محور است

 

 

این نه جای غم که باشد مردمش ترکی زبان

 

 

آری  آری همــدلی از همزبانی خوشتر است

 

 

نام ایـــــران اهـل آنجا  را  بود  نقش  ضمیر

 

 

 

این حقیقت مر جهان را ثبت اندر دفتر است

 

 

باســتـــــانی خطه زرخیز آذربایـــــجــــــان

 

 

تا جهان بوده است وخواهدبودایران راسر است

 

 

روز عیش و شادمانی همنوای میهـن است

 

                                            

گاه سوگ و اشکـباری ، غمگـسارکشور است

 

 

کامران بادا در آغوش سلامت مـلـک جم

 

                                            

 تا پسند خاطر شاعر،  بت  سیـــمـیـنـبـر اســت

 

 

خشک بادا ریشه عمر خیـانــــت پروران

 

                                             

 تا به باغ  و بوستان شاخ و درختان را براست

 

 

طبع  مواجّـــت ادیبا بس  گهرزایی  نمود

                                        

آفرین بر بــحــر طبعی کین چنین پهناور است

 

 شعری از فررانه شیدا شاعره مقیم نروژ

                باورم کن   (   وطن )             

باورم کن  که مرا نامی هست .

گرچه گمنام و غریب ..

گرچه افتاده رهم در غربت...

گرچه بیگانگیم وسعت یافت ...

وسعتی ژرف تر از دیروزم! 

....گــرچه روزی...

ز سر غصه بخود میگفتم:

...(کاش غربت بودم )....

ناشناسی در خود

که کسی نام مرا نیز نپرسد از من!

و کنون خانه در این خانه غربت دارم...

ناشناسی ز همه دهر غریب ...

آشنا نیست کسی با نامم!!!

و مرا نامی هست ...

گرچه گمنام و غریب!!!

    تو  مرا باور کن

تو که این شعر مرا میخوانی..

.تو که از نام من این میدانی

که من آن هموطنم...

مانده در خانه غربت در دور

...آنور آب ولی ...

وطنم سبز و سفید و سرخ است

لاله هایش بسیار!!!

چشم بسیار کسی منتظرم ...

چشم من نیز براه!!!!

 ناشناسم اما

نه برای تو که این شعر مرا میخوانی

تو که معنای همه بیت مرا میدانی ...

بی هرآن ترجمه ای !!!

  تو مرا باور کن

که اگر دور ز خاک وطنم...

دل من ایرانی ست

و دل ایرانی

 هرگز از یاد وطن غافل نیست...

تو مرا باور کن

که کنون نام مرا میدانی ..

...آنور آب ولی...

 وطنم سبزو سفیدو سرخ است

و پنـــاهش ؛الله؛

و پنـــاهش "الله"

سروده :  فــرزانه شــــیدا 

 

زندگینامه ء سهراب سپهری- شعری از فرزانه شیدا

 زندگینامه ء سهراب سپهری

سهراب سپهری یکی از چهره های شعر نو پارسی است.

او در سال 1307 در روز چهارم دی ماه در شهر قم به دنیا آمد.

او تحصیلات ابتدایی را در قم و دوره متوسطه را در شهر کاشان به پایان رساند

. پس از اتمام متوسطه به تهران آمد و در دانشگاه تهران در هنرکده نقاشی به تحصیل

 مشغول شد و در همان دانشگاه فارغ التحصیل شد. سپس با توجه به علاقه ای که داشت،

 با سعی و تلاش خود گارگاه نقاشی را تأسیس کرد و خالق آثار زیبایی شد.

 در طول عمر پر بار خود با مسافرتهایی که به کشورهای اروپایی و نیز ژاپن و هند کرد

و آثار زیبای خود را به معرض نمایش گذاشت. سهراب هنگامی که اولین مجموعه اشعار خود

را منتشر کرد.

 نظرات مختلفی در مورد شیوه شعر او از طرف محافل ادبی گفته شد،

 اما به مرور زمان مورد توجه قرار گرفت و به شهرت رسید.

سهراب در آغاز کار شاعری تحت تأثیر نیما بود، اما کم کم اشعارش شکل خاصی

 به خود گرفت و با دیگر اشعار متمایز گردید. از آثار این هنرمند می توان به:

مرگ رنگ (نخستین مجموعه)، زندگی خوابها، آواز آفتاب،حجم سبز، هشت کتاب،

از کنار چمن و صدای پای آب می توان نام برد. در اولین روز از

 اردیبهشت ماه سال 1359 سهراب این هنرمند بزرگ با زندگی وداع کرد.

 و  شعری از او:

شبی سرد است و من افسرده

 راه دوری است و پایی خسته

 نیرنگی است و چراغی مرده

 می کنم تنها از جاده عبور

 دور ماندند زمن آدمها

 سایه ای از سر دیوار گذشت

 غمی افزود مرا بر غم ها

 فکر تاریکی و این ویرانی

 بی خبر آمد تا با دل من

 قصه ها سازد پنهانی

 نیست رنگی که بگوید با من

 اندکی صبر،سحر نزدیک است

 هر دم این بانگ بر آرم از دل

  وای این شب چقدر تاریک است!

  خنده ای کو که به انگیزم؟

  قطره ای کو که به دریا ریزم؟

  صخره ای کو که بدان آویزم؟

 مثل این است که شب نمناک است 

دیگران را هم غمی هست به دل

 غم من، لیک غمی غمناک است

 سهراب سپهری

 شعری از فرزانه شیدا 

* تــکرارها مغــلوبــند ...

میــروم ...با تمامـــیت عــشق

با تـمامیــت آنــچه که ...رهــا کــردی

بــی هــیچ انـدوهــی

!!!

مـــیروم ..آری...

من نیز بی هیچ پاسخی

!!!!

مــیدانی کـه .... تــکرارها مغــلوبــند

اگـر به تکــراری همیــشگی

دل شکــــستنـم را

پاس بـــداری

و روحـــم را

زخمـی ءرنــج هــای عـاطــفه کنـی

!!

آنــگاه که خــود مــیدانــستی

دنیــایم در تــو زنـدگـی مــی کــند

و  بــی تـــو...

حــتی بــهانه ای نــخواهم جُــست

برای باز هم رفتن

!!!

پلـــکان رفــتن مــرا

یـک ...بیــک ...

تــو بــودی کــه مــی ساخـــتی

 در بــی خــیالی هـائی

کـه رنـجـشم را...پـــله های مــداوم

مــیزد

!!!

اکــنون اگــر برپــله ءآخــریــنم

گـــناه تـوســت

در خــشم های بیـــهوده ات

!!!

دیـــگر نگاهــی ...

به پــشت ســر نیــز...

نخـــواهم کــرد

دیــگر واژه هــای تـــکرار تــرا

که مـــدام..مــدام..مـــدام

آهـــنگ مــیزد

در ذهــن خــاطـــره ام

خـامــوش مـــیکنم

!!!

 بسیــار سـر کـردم

با  نغــمه های تـــو

چــه افســرده میروم

 در بیـصدائی محــض

امــا

دیگــر مــیروم...آری مـیروم

!!!

شعر از:فرزانه شیدا

14

مهرماه 1386