*آ خرین راه*

 
 
*آ خرین راه*

بسیار آرام آمدم ....شاید.. حتی.. پاورچین
 
آنقدر آرام که سایه ام نیز
 
احتیاط میکرد... مبادا... ..آه..!!! 
 
گذر ازاین کوچه ها... اما...
 
آنــگونـه کــه مــی پنــداشتم
 
آسـان نبــود
 
می ترســـیدم
 
از دیــدن ودیــده شدن
 
از دوبــاره ... بر لبــی بودن
 
در نـــگاهــی جــستجو شــدن
 
وباز دلشــکسته پـای پـس کشیـدن ورفـتن
 
آرام ...آرامــتر از...صـــدای قـــلبم
 
آرامتـر از طپش های درون سینه ام حتی
 
آرامـــتر آمــدم
 
وهــمینگونه آرام نیــز ...خـواهم رفــت
 
مـــرا... دیــگر نـــخواهــی دیــد
 
کــلامـی زمـن دیگر... نـخواهـی شـــنید
 
وشـــا یــد گاه قـــلم
 
بـاز بـــگرید... ونــاله ای برخـــیزد
 
ازســـوزش نـوک قـــلم... بــر واژه های.. دلشـــکسته ام
 
و از اشـــکهای دردآگـــین شــبانه ام ...ردپــائی بــماند در * شــعرم
 
* در آغــوش تـــنهائی
 
* در آشـــیانه شـــعر
 
* در آغـــوش شـــعر
 
یا * درکـــوچــه بــاغ هــای تـــرانــه ام
 
و * در کنج خلوت شعرم
 
عطر... دلتنـــگی بپــاشـــد
 
دیگر آرام خواهم گرفت..اگرچه بغض در گلــو
 
آه در ســـینه... تـــنهای تــنها
 
در دلشـــکستگی ی* شـــیداوش روحـــم
 
که در هــزاربــاره گی زنــدگیــم...
 
شـــکست ...آری شـــکست....
 
بــی هــیچ گنــاهی ...امـــا
 
امــا...زیــن پــس.. مــرا نخواهـی دیــد
 
نـه تــو...نــه او...نـه هـــیچکس
 
تـــعجب نــکن
 
 
حـتی اگر تــرا نـیز...صـدا نکـنم...یــا چشــم برتـو ببنـــدم
 
و خـلــوتم را... زار بگـریم
 
د یــگر جــز شـــعر... ازمن ...
 
هیچ نمانده اســت... نه حتی در آشیانه هایم!!!
 
اما...مــن...هـمیشه در ســکوت مــیروم
 
مـن آخر ..از بدرود بیـزارم
 
از خـدا حــافظ گــفتن ها... در رنـجم
...
 
بـسیار.. آخـرگـفته ام: بـدرود
 
توان باردیگر گـفتنم نیـست
 
نـه دیـگر بـاتـو...نـه...دیـگر بـس اســت مـرا!
 
سـلامی آغـاز نمـی کنم دیـگر
 
کـه بـدرودی... در پی داشـته بـاشـد
 
امـا برای تو.... برای او....وبـرای هـمه
 
در دل هـزار هـزار آرزوی خـوب را ...آرزو میـکنـم
 
آه... آمـدم ...به آرامـی.... میــروم دگربار... آهســته!
 
ودیگر نـخواهــم خـواند... حتی زیر لـب :
 
*هـمسفر ..آهسـته تر.. ازکـنار من گـذر
 
*راه تــو.. راه من اســت.. بی تـو کـُُویـک هــمسفر
 
*هـمسفر ایـن راه مـا ..*..راه عـشق است و صـفا
 
بــردی از یـاد مگر؟....... تـو وفـای عـشق مـا؟
 
....این اما شـــعری بـود
 
در ... روزگــاری... که بایـد فرامـوشـش کنـم
 
در دوبـاره گـی... شکـستن ...نه... دیـگر نمیخوانم ...
 
نمی تـوانـم...نمی تـوانـم!!!
 
زیـن پـس اما...زندگانـیت خـــوش بــاد
 
که مـیدانـم زین پس ...هــمیشه
 
هـزار خـاطره را با دل مـی کشـم...با روح مـی برم
 
و در خـود مــیمـیرم
 
نمیــگویـمت: بامـید دیـدار ...که دیـداری نـخواهــد بود
 
نمیـگویـم ونه حتی ...تا بــعد....وآه...
 
چـه بـی ثــمر بـود ایـن گـذر
 
چـه پُـر اثـر بـر مـن!
 
فـقط بـه فـقط ..مـیگویم ترا ...شـاد باشـی وخــوشبخت
 
کـامـران باشــی و در امـان خـدا
 
یـادت هـمراه دلـم مـیماند
 
در راه ... راه ِ رفــتن
 
یـاد تــو ...تــو .. و حــتی تـــو
 
1383ف.شیدا

رهگذر... آهسته تر



رهــگذر آهــسته تر ، از کنار من گـذر
 
راه تو راه من است ،بی تو کو یک همسفر
 
رهگذر این راه ما ، راه عــشق است و وفا
 
بُردی از یاد مگر ، تو وفای عــشق ما؟!
 
دل ســپردم برتو من ،   عاشقانه بی ریا
 
با دلم اکنون بگو ،  مانده ام تنــها چرا؟؟!!
 
چونکه دیدی عاشــقم ، از دلم گشتی جدا
 
رفتی و با رفتنت ، کرده ای ویران مرا!!
 
این دل ء بشـــکسته را ، زندگی کرده فنا
 
عــشق تو مانده بدل ، باز دلتنـگم ترا
 
روز و شبـــها بگذرد ، زندگی کوته شود
 
هرکه آمد در جـهان ، خود اسیر ره شود
 
لیکن آخر بــیوفا ،‌ این ره یاری نبود
 
رفــتن ودل کــندنت ، ‌‌‌‌راه دلــداری نبود
 
هــمسفر بودی مرا ، روزگاری با دلـم
 
ره جدا کردی چرا ؟؟!! خوب من ای یاورم
!!  
ســروده : فـــرزانه شــــیدا  
Farzaneh Sheida

چهارم فروردین ماه ۱۳۶۰  
 
باز نو یسی ۱۳۸۶ بهمن ماه   

انجمن نویسندگان کودکان و نوجوانان برگزار میکند

انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برگزار می کند:

"مثل چشمه ،مثل رود-مراسم یادبود قیصر امین پور

پنجشنبه-۱/۵/۸۸

ساعت۱۷ تا ۳۰/۱۹

مکان:خانه ی هنرمندان-تالار بتهوون-خیابان ایرانشهر

منبع:

Nevisak.com

زندگینامه دکتر قیصر امین پور
دکتر امین‌پور در دوم اردیبهشت ماه ۱۳۳۸ در گتوند دزفول به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دزفول ادامه داد و در سال ۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد ولی پس از مدتی از این رشته انصراف داد.

قیصر امین‌پور، در سال ۶۳ بار دیگر و این بار در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۷۶ از پایان‌نامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعى کدکنی با عنوان «سنت و نوآورى در شعر معاصر» دفاع کرد. این پایان‌نامه در سال ۸۳ و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.

قیصر امین‌پور، تدریس در دانشگاه را در سال ۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. وی همچنین در سال ۶۸ موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین شد. دکتر امین‌پور در سال ۸۲ به‌عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی برگزیده شد.

وی فعالیت هنری خود را از حوزه اندیشه و هنر اسلامی در سال 1358 آغاز کرد .


در سال 1367 سردبیر مجله سروش نوجوان شد و از همین سال تاکنون در دانشگاه الزهرا و دانشگاه تهران به تدریس اشتغال دارد.

در سال 1382 نیز به عنوان عضو فرهنگستان ادب و زبان فارسی انتخاب شد.
اولین مجموعه شعرش را با عنوان "تنفس صبح" که بخش عمده آن غزل بود و حدود بیست قطعه شعر آزاد؛ از سوى انتشارات حوزه هنرى در سال 63 منتشر کرد و در همین سال دومین مجموعه شعرش "در کوچه آفتاب" را در قطع پالتویى توسط انتشارات حوزه هنرى وابسته به سازمان تبلیغات اسلامى به بازار فرستاد.

در سال 1365 "منظومه ظهر روز دهم" توسط انتشارات برگ وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به بازار مى‏آید که شاعر در این منظومه 28 صفحه‏اى ظهر عاشورا، غوغاى کربلا و تنهایى عشق را به عنوان جوهره سروده بلندش در نظر مى‏گیرد. سال 69 برگزیده دو دفتر تنفس صبح و در کوچه آفتاب با عنوان «گزیده دو دفتر شعر» از سوى انتشارات سروش از وى منتشر مى‏شود .

در اواسط دهه هفتاد دومین دفتر از اشعار امین‏پور با عنوان "آینه ‏هاى ناگهان2"منتشر مى‏شود که حاوى اشعارى است که  در کتاب‏هاى درسى هم می آید.انتشارات مروارید گزینه اشعار او را در کنار گزینه اشعار شاملو، فروغ، نیما... به دست چاپ مى‏سپارد که در سال 78 به بازار مى‏آید.
"گل‏ها همه آفتابگردانند" جدیدترین کتاب امین‏پور نیز در سال 81 از سوى انتشارات مروارید منتشر شد که به چاپ‏هاى متعدد رسید و با استقبال خوبى روبه‏رو شد.

دکتر قیصر امین ‏پور در سال 1382 علی رغم تمایلش از سردبیری سروش نوجوان استعفا داد و ضمن عضویت در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسى؛ در دانشگاه تهران و الزهرا تدریس می کرد و به کارهاى پژوهشى مشغول بود.


در طلیعه دفتر "به قول پرستو" شاعر با طرح چند پرسش ارتباط خود را با مخاطب آغاز می کند:

چرا مردم قفس را آفریدند؟ چرا پروانه را از شاخه چیدند؟
چرا پروازها را پر شکستند؟ چرا آوازها را سر بریدند؟

در شعرهایش  قالب های  چهارپاره، غزل، دو بیتی، قالب نیمایی و مثنوی رابه کار برده است.


قصیر امین پور، در حوزه شعر کودک و نوجوان نیز، آثاری دارد . نمونه آثار او در بخش شعر نوجوان: مثل چشمه، مثل رود(1368)، به قول پرستو(1375)، تنفس صبح(1363)، در کوچه انقلاب (1363(.

شعر راز زندگی از کتاب به قول پرستو:

غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه وگل از درون با غچه باز هم به گوش می رسد
تو چه فکر میکنی
کدام یک درست گفته اند
من فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد اوگل است
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است!

آثار او عبارتند از:
تنفس صبح
در کوچه آفتاب- مثل چشمه ، مثل رود- ظهر روز دهم
آینه‏ های ناگهان
گل‏ها همه آفتابگردانند
گزینه اشعار  مروارید
بی بال پریدن
طوفان در پرانتز
به قول پرستو " مجموعه شعر نوجوان"
سنت و نو آوری در شعر معاصر 


او پس از تصادف  سال ۱۳۷۸  دچاربیماری‌های  جسمانی شدو  در دوشنبه هفتم مهر ۱۳۸۶ در بیمارستان دی درگذشت.روانش شاد 

!! نوشته شده توسط اصلان قزللو | 9:13 | 88/04/31 یک نظر

درگذشت "مهدی آذر یزدی"

 

     به نام زنده ی بیدار

مرد خوب(قصه های خوب برای بچه های خوب) از میان ما رفت.

 مهدی آذر یزدی  از پیشکسوتان ادبیات کودک ایران که عمر خود را در تنهایی و انزوا به خدمت بی دریغ و بی چشم داشت ادبیات کودک  اختصاص داد، با تنی رنجور و دلی شکسته، جهان را وداع گفت.

آذر یزدی به عنوان یکی از پیشگامان راهگشای ادبیات کودک ایران ف با سخت کوشی و اندوخته ی فردی و تجربه ی گرانبار ، کار بازنویسی و راه باز آفرینی از متون ادبی کهن را با نثری روان و خوش خوان  برای نویسندگان نسل بعدی گشود و موی در این راه سپید کرد تا ادبیات کودک ایران سپید روی و سر بلند باشد.

انجمن نویسندگان کودک و نو جوان ، فقدان این نویسنده ی فداکار، ساده زیست و سخت کوش را به همه ی اهالی فرهنگ و ادبیات، به ویژه همکاران ادبیات کودک و نوجوان تسلیت می گوید.

  او با بازنگاری خلاق، آثار متعدد، تا کنون بیش از چهار دهه لذت خواندن را به کودکان ایران چشانده، از همین روی بی گمان  نام او به عنوان یکی از تثبیت کنندگان نهاد ادبیات کودک و عضو پیشکسوت انجمن نویسندگان ، بر تارک تاریخ ایران خواهد درخشید.

برای علو روح بزرگ این جاودانه مرد ادبیات کودک، از یزدان پاک طلب اجر عظیم می نماییم و برای بستگان و دوستدارانش شکیبایی ، سلامت و سر بلندی آرزو داریم

                                             انجمن نویسندگان کودک و نوجوان

نوشته شده توسط اصلان قزللو