غیبت همگرایی و عدم هنری بودن جشنواره هاو ضعف مضامین کنگره ها

 
 
غیبت همگرایی و عدم هنری بودن جشنواره هاو ضعف مضامین کنگره ها
 
 
 
 
 
 
 
غیبت همگرایی و عدم هنری بودن جشنواره هاو ضعف مضامین کنگره ها شعر و رمان به عنوان بازتاب های
 
اجتماعی گسترده و به اصطلاح زیر
 
بنای هنر های شنیداری و دیداری باید
 
بازتاب وقایع و اتفاقات زمان حال
 
خویش باشندو این موئلفه ی اولیه را
 
 
حتی در شعر بزرگان معاصر نیز نمی توان به وفور یافت/ دنیایی که
 
به صورت وارونه تمام تبلیغات را اصل بر رخدادهای حقیقی بروز می دهد
 
 / حتی ذهن شفاف یک شاعر و نویسنده را به لذت ها و مطامع گوناگون
 
 جلب می کند/ خوشبختانه بر خلاف کشورهای غربی شاعران در
 
سطوح پایین جامعه ما از کمترین حقوق مادی و معنوی برخوردار نیستند
 
 و آن هایی هم که دیده می شوند و یا به اصطلاح تابلو ی صدا و سیما
 
هستند در واقع شاعر دولتی هستند / اگر حافظ و سعدی و حتی
 
 شاملو نیز در وصف زمانه ی خویش توقف می کرد ند دیگر
 
 هیچ نام و نشانی از آینده در دست مخاطب نبود/
 
 متاسفانه تخیل شاعر در حسرت جوایز و انواع تبعیض ها در زمان حال
 
 به بن بست رسیده/ مثل تمام سلایق هنری شعر هم مثل سینما جلوه گاه
 
عاشق و معشوق های تکراری است/
 
 مضامین اولیه و شاهراه حرکتی هر رشته ی هنری بر خلاف اصول
 
 علمی در هیچ کالبدی نمی گنجد و متاسفانه هنر ما در اسارت شاعران
 
 گذشته و موضوعات سفارشی است/
 
انگار قرن بیست ویکم روز گار گل و لبخند و می و معشوق زمان
 
 خواجه است که هر که از راه می رسد مویی بلند کرده و
 
 به تکرار مکررات اشتغال می ورزد/ شعر معاصر رهگشا نیست
 
 و اصلا انتظار تحولی هم از او نیست/ رد پای انسان معاصر را
 
در کجای وزن ها و قافیه ها باید جستجو نمود/
 
البته با تمامی تحولات جهانی و جهانی شدن این حس همگرایی باید
 
 تقویت شود و از سلطه ی احساس باید کمی رها شد
 
 و به عرفان/ فلسفه/ انسان / فردا/ خدا/ طبیعت/ ازادی
 
/ اقتصاد/ عدالت/ فساد...توجه نمود و باید باور نمود.
 
 شعر بستری اقیانوس وار است که تمام آمال و خواستگاه بشر را
 
 می توان در آن پیاده نمود و حتی به سعادت رسید...
نوشته شده در پنجشنبه 29 فروردین 1387 - 15:22:02 ارسال از ناصر فرزین
 
از وب سایت شعر نو:
 

بیهوده -سروده فرزانه شیدا

 

بیهوده چنگ میزنم بر لحظه های بودن

و در بیراهه های ناتمام

پرسه میزنم و

زیستن را هجی میکنم

قلبم داغ میکند

چهر ه ام سرخ میشود

و بی آنکه بدانم

در خویش جان میدهم

و بی آنکه بخواهم

در تلاش مغموم بودن

گام برمیدارم

وباز ..وباز...وباز

در می یابم که دلتنگم

در شبهای تنهائی

روزهای سکوت

 

ف.شیدا یکشنبه ده تیرماه ۱۳۸۶

Farzaneh Sheida

 

 

 

درگذشت پروین دولت آبادی شاعر و فعال اجتماعی کودکان

درگذشت پروین دولت آبادی شاعر و فعال اجتماعی کودکانموضوع:فرهنگی و اجتماعی
درگذشت پروین دولت آبادی شاعر و فعال اجتماعی کودکان پروین دولت‌آبادی شاعر و فعال اجتماعی کودکان درگذشت. ‌ او که از 3 ماه پیش از آغاز سال 87 دچار شکستگی کتف و خانه‌نشین شده بود، از غذا خوردن بازمانده و به دلیل ضعف جسمانی شدید دچار مرگ شده است. محمد‌هادی محمدی، پژوهشگر و مورخ ادبیات کودک، ضمن اعلا‌م خبر فوق در این باره گفت: پروین دولت‌آبادی ساعت 30/9 دقیقه شب دوشنبه 27 فروردین‌ماه در منزل شخصی‌اش واقع در خیابان آپادانا دار فانی را وداع گفت. او چند سال اخیر به دلیل ناتوانی در خانه و زمین‌گیر بود و از او خواهرش شیوا دولت‌آبادی نگهداری می‌کرد و دوستان نزدیکش به او سر می‌زدند.


ولی به دلیل شکستگی و بهبود نیافتن روز به روز ضعیف‌تر می‌شد. من در ایام نوروز به دیدنش رفتم. او تا آخرین لحظات حیاتش از اندیشه‌ای روشن بهره‌مند بود. اندیشه‌اش سرشار از صلح‌طلبی برای همه و دنیای شاد برای کودکان بود. اگر شعرهای او را بررسی کنیم درمی‌یابیم که در این آثار با پدیده‌هایی چون آب، خورشید و باران زیباترین شعرها را خلق کرده است و در آنها درباره امید و زندگی در صلح برای مردم سخن می‌گوید. ‌


وی افزود: او حس عدالت‌گرایانه قوی‌ای داشت و از اینکه جامعه به بخشی از توانگران و بخشی از محرومان از فرآورده‌های مادی تقسیم شده‌اند، سخت احساس ناراحتی می‌کرد. ‌


بنا بر نظر محمدهادی محمدی، پروین دولت‌آبادی اصالت اصفهانی داشت و از خانواده مشهور دولت‌آبادی‌های اصفهان بود. او در سال 1303 در اصفهان به دنیا آمد و پدر و مادرش روشنفکر بودند. این خانواده وابستگی به یحیی دولت‌آبادی از روشنفکران دوره مشروطه داشت. او در این خانواده و در کنار نخبگانی که به این خانه رفت و آمد داشتند، شعر و موسیقی آموخت.


او پس از طی دوره کودکی و نوجوانی از اصفهان به تهران می‌آید. پدرش در دهه 20 شهردار تهران شد و با آنکه پروین دولت‌آبادی در خانواده‌ای مرفه و خوب زندگی می‌کرد، از همان جوانی انگیزه‌های کار اجتماعی شدیدی داشت و به همین دلیل در امین‌آباد تهران، در یتیم‌خانه‌ای که برای کودکان بود، با آنان ارتباط گرفت. از همین زمان سرودن شعر برای کودکان را آغاز کرد.


او با آنکه شاعر توانمندی در زمینه سرودن مثنوی برای بزرگسالا‌ن بود، در دو دهه 20 و 30 شعرهای زیادی را برای کودکان سرود. در ابتدای دهه 40 به همراه پرویز ناتل‌خانلری یک انتشارات با هدف انتشار کار کودک راه‌اندازی کرد که پس از انتشار چند اثر از فعالیت بازماند. همچنین در این دهه به همراه محمود کیانوشی باعث تحول شعر کودک شد. آنها در نشریه پیک کودک که آموزش و پرورش در 500 هزار نسخه برای کودکان مدارس منتشر می‌کرد، دعوت به کار شدند و شعرهای مهمی را سرودند. از این به بعد پا به دنیای کودکان گذاشت و در دهه 40 و 50 تبدیل به شاعر نام‌آشنای شعر کودک شد. جدا از فعالیت‌ها در زمینه ادبیات کودکان، او در بهبود وضعیت اجتماعی کودکان هم تلا‌ش می‌کرد و در کنار توران میرهادی جزو پایه‌گذاران نهاد کودکی مدرن در زمینه فعالیت‌های بهداشت و ادبیات کودکان به شمار می‌آید.


پروین دولت‌آبادی در کنار شعر به سرودن داستان‌های منظوم می‌پرداخت که مرغ سرخ پاکوتاه نمونه‌ای موفق در این زمینه است.


بنا بر روایت این پژوهشگر، پروین دولت‌آبادی پس از انقلا‌ب، گوشه‌نشینی را اختیار کرد و همه زندگی پرجنب و جوشش را کنار گذاشت. او فضا را مناسب برای کار کردن نمی‌دید و به همین دلیل کار چندانی نکرد و در این دوره مجموعه شعر بر قایق ابرها را منتشر می‌کرد و بخشی از اشعارش را برای بزرگسالا‌ن به دست چاپ و نشر ‌سپارد.


از آثار این شاعر کودکان می‌توان به شوراب، آتش و آب، بر قایق ابرها، باز می‌آید پرستوی نغمه‌خوان، شهرسنگ، هلا‌ل نقره‌سار، در بلورین جامه انگوری، گنجشک و وزغ و جمجمک برگ خزان اشاره کرد.


امروز ساعت 30/8 دقیقه صبح از مقابل بیمارستان ایران‌مهر پیکر مرحوم پروین دولت‌آبادی به سمت بهشت‌زهرا تشییع و در قطعه هنرمندان دفن خواهد شد.