شعر آیینی نسبت به شعر با موضوع «آزاد» ویژگیهای بیشتری دارد.

 
      ویژگیهای شعر آیینی
۱۳۸۶/۱۱/۱۳
شعر آیینی نسبت به شعر با موضوع «آزاد»
 
ویژگیهای بیشتری دارد.

   شعر آیینی نسبت به شعر با موضوع «آزاد» ویژگیهای

 بیشتری دارد.

 رعایت موضوع و محتوا با محور مشخص، تطبیق با واقعیت

و مستند بودن، هدفمندی، پیام و تأثیرگذاری، داشتن ویژگی فهم

 عمومی، جاذبه های مورد پسند خواص، از ویژگیهای شعر آیینی است.

 مهمترین نکته که شاید در دیگر آثار ادبی اصلاً ضرورت نداشته باشد

و در ضمن بیشترین نقش را هم دارد پاکی نیت و

 - در صورت امکان - خلوص نیت سراینده همراه با تزکیه نفس

 و تقویت احساس ایمانی و عاطفی و معنوی است.

 

ویژگیهای مرثیه:

   «مرثیه» در لغت گریستن بر مرحوم و ذکر محامد وی و

 نوحه سرایی و تأسف از درگذشت او را می گویند؛ و مرثیه

سرودن شعر در رثای کسی است که جهان را بدرود گفته و

 به دیار باقی شتافته است.

 در اصطلح ادب، «رثا» یا «مرثیه» بر اشعاری اطلاق می شود

 که در ماتم گذشتگان و تعزیت یاران و بازماندگان و اظهار تأسف

 بر مرگ پادشاهان و بزرگان و ذکر مصایب ائمه اطهار (ع)

- بخصوص سیدالشهدا و دیگر شهدای کربلا - سروده شده است.

 

   یکی از موضوعات دلپذیر و مؤثری که از آغاز شعر دری تا

امروز توجه ادب شناسان و شعر دوستان را جلب کرده است و

می کند مرثیه سرایی در شعر فارسی است.

 دیوان «خاقانی» یکی از دیوانهای بسیار مشکل در شعر فارسی

 است؛ اما همین شاعر بزرگ که کلامی معقول و پیچیده دارد آنجا که

به شرح مصایب خود می رسد، بخصوص در مرثیه فرزندش،

 از لفاظی دوری می گزیند و سخنی می آفریند که آتش به

 جان می افکند.

   هنوز بعد از قرنها، مراثی جانسوز «کمال الدین اسماعیل»

و «حافظ» دل سنگ را آب می کند. استاد

 «ابوعبدالله، جعفربن محمد رودکی»، پدر شعر فارسی،

 مراثی فصیح و مؤثر و جانگدازی دارد که - بر خلاف بسیاری

 از اشعار او که از دست رفته - بعد از یازدهم قرن به دست ما

رسیده است.

   بیشتر شعرای ایرانی مراثی را در انواع ترجیعات و ترکیبات

و قصاید به قالب نظم ریخته اند و بعضی مراثی را به صورت

مثنویو حتی غزل سروده اند .

پس از واقعه تاریخی کربلا، نخستین مراثی مذهبی در مصیبت

 

حضرت حسین (ع) پدید آمد. اگرچه قبل از واقعه کربلا د

 

ر سوگ بزرگان و شهیدان صدر اسلام مرثیه ها سروده شده بود

 

 و حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیز بر مزار پیامبر (ص) مرثیه

 خواند.

   در اینکه مراثی مذهبی در ایران از زمان صفویه قوام پذیرفت،

 

 تردید نیست. «محتشم کاشانی» - شاعر دربار «طهماسب» -

 

را شاید بتوان بزرگترین مرثیه گوی مذهبی در ایران دانست. 

 

  بعد از او، شعرای بسیاری مانند «صباحی»، «صبا»،

 

«وصال»، «سروش»، «قاآنی»، ... و

 

 دیگر شعرای شیعه مذهب به سرودن اشعاری زیبا و حزن انگیز

 

 در رثای سیدالشهدا و یاران او پرداخته اند.

 

   «یغمای جندقی» نخستین کسی است که مراثی مذهبی را در

 اوزان جدید می ریزد.

 مراثی او که خودش آنها را نوحه سینه زنی یا سنگ زنی می نامد

 در بحر «مستزاد» است؛ مانند این نمونه:

زین مصیبت ، نه همین از خاکیان ماتم به پاست

                                                       کی رواست؟

سرنگون گردی فلک(2)

 

چار ارکان، شش جهت، تا نُه فلک، ماتم سراست

 

                                                         کی رواست؟

 

سرنگون گردی فلک (2)

 

   وصال شیرازی مراثی متعددی در رثای سیدالشهدا -

به تقلید از محتشم - سروده است.

 

  سروش اصفهانی کتابی به نام «شمس المناقب» دارد که

حاوی قصاید در مدح پیامبر (ص) و خاندان نبوی و 60 بند

مرثیه و نیز مثنویی به نام «روضةالانوار» در ذکر واقعه کربلاست.

 

   «حاج محمدکریم خان کرمانی» نیز در رثای شهیدان کربلا

دیوان مراثی دارد.

   سرانجام، باید از نوحه های سینه زنی یاد کرد که متداولترین

 نوع مرثیه مذهبی در ایران است .

 با این همه، باید اذعان کرد که از سال 1342 به بعد مراثی

مذهبی دگرگونی تازه ای می یابد و مضامین بدیع در نوحه ها ظهور

می کند.

خبرگزاری پیام:

http://teletext.irib.ir/UserPages/tabid/55/ContentId/16052/Default.aspx

 منبع:‌
 
 
           

عشق -سروده فرزانه شیدا

 

من برای بهار شعر نمیگویم

 

بهار بی ترانه نمیماند

 

قناری باز میخواند

 

پرنده نغمه ها سر میدهد

 

من برای عشقی میخوانم

 

 در آستانه در امید

 

چشم براه نجاتی  مجهول

 

من برای عشقی میخوانم

 

که تنها میخواهد  زنده بماند

 

وجایگاهی جز دل نمیشناسد

 

چون شعله ایست بر شمعی خاموش

 

چون کودک محبت

 

زندگی یافته از مادرعشق

 

...

 

بهار روزی جا به زمستان  خواهدداد

 

قناری یکروز خواهد رفت

 

عشق  گاه بویرانی  گاه به شکست رسید

 

دل اما جائی برای رفتن نداشت

 

ودر کنج دوستت دارمها گریست

 

من برای بهار شعر نمیگویم

 

عشق  خود بهار دل هاست

 

شعر ی خواهم سرود برای قلبی

 

که بهارش از عاشقی ست

 

ونغمه هایش تکرار دوستت دارم

 

با من هم ترانه باش

 

 

ف.شیدا  فروردین 1386جمعه

 

http://fsheidaaa.persianblog.ir/

 

 

 

تهیه و تنظیم اشعار : ف . شیدا...شیواااااماهیچ

 

 www.mahich.blogfa.com

 

 

 
لطفا باین سایت سر بزنید
 
یکی بگه چرا هیچکس توی ایران نیست بداد اینها برسه
 
 کجاست حس انسانیت وانسان دوستی  ؟؟؟!!!
 
اونهم در کشوری که هوار همه در ادعای همه چیز بالاست
 
خوب اینجا وقتشه فقط نشون بدید انسانید .همین!
 
بیش از این کسی ازشما چیزی نمیخواد
 
فقط یه جو انسانیت فقط یه جو!!!
 
!!!!
 

شیرزادی: در این 30 سال به اندازه تاریخ ادبیات داستانی..

 

ادبیات فارسی پس از انقلاب/7

شیرزادی: در این 30 سال به اندازه تاریخ ادبیات داستانی ایران اثر

 خلق شد

خبرگزاری فارس: علی‌اصغر شیرزادی گفت:اگر سی سال گذشته را

 در نظر بگیریم به اندازه تاریخ ادبیات داستانی ایران،از نظر کمی

 و کیفی اثر خلق و ترجمه شده است.

 

«علی‌اصغر شیرزادی» داستان‌نویس در گفت وگو با خبرنگار ادبی

فارس درباره خلق آثار داستانی در پس از انقلاب گفت: چه در دوره

قبل‌ از انقلاب اسلامی و چه بعد از انقلاب ما زمانی توفیق و درخشش

داشته‌ایم که به ریشه‌های فرهنگی و ادبی و ملی خودمان بازگشتیم.

هرجا که ما شیفته و شیدای فرم‌های غربی بودیم و این جریان‌ها بر

ادبیات ما مسلط شدند پس از مدت کوتاهی جلوه‌گر شدن گذشته‌‌اند و

باعث رکود ادبیات شده‌اند.


وی ادامه داد: ادبیات داستانی به شکل عمده،قبل از انقلاب در سه وجه

به چشم می‌خورد.اول گرایش به سوی رئالیسم سوسیالیستی بود که در

شکل اصلی‌اش از شوروی سابق نشات گرفته و تحت زمامداری

نویسندگان سویتی بود که این روند به دلیل تناقض با فرماسیون‌های

جامعه شناختی و اعتقادی ما و همچنین وام گرفتن بیش از اندازه از

بیگانگان شکست خورد.


وی افزود: نوع دوم شیفتگی و شیدایی در مقابل اسلوب‌های تبلیغ شده

در جاهایی مثل انتشارات فرانکلین بود که به حق بعضی جاها کارهای

خوبی انجام دادند ولی به نظر می‌رسد پس از کودتای 28 مرداد نوعی

سرخوردگی به وجود آمد و پس از آن یک شیدایی در مقابل رئالیسم

آمریکایی به وجود آمد که شاخص‌های این روند «ارنست همینگوی»

 و «ویلیام فاکنر» بودند.


شیرزادی بیان داشت: شاخه سوم تلقی و برداشت از آن چیزی است که

سالها پیش بوجود آمده بود و ادبیات کافکایی نام داشت و پس از آن

اگزیستانسیالیست‌هایی مانند «ژان پل سارتر» و «آلبرکامو» بودند که

 آن هم دولت مستعجل بود.


شیرزادی گفت: بعد از انقلاب زمانی که رئالیسم جادویی مطرح شد که

 شاخص آن «گابریل گارسیا مارکز» است،دیدیم که مورد استقبال قرار

 گرفت و بسیاری از نویسندگان با یک شیدایی در برابر مارکز و این

شیوه که خاستگاهش جادوهای آمریکای لاتین بود گرویدند.


وی با اشاره به پیشرفت ادبیات داستانی در دوره پس از انقلاب گفت:

به لحاظ رهاشدن انرژی حاصل از انقلاب شاهد تکثر و تنوع بودیم.

 در دهه‌های پس از پایان جنگ تحمیلی شاهد رقابت‌های درخشانی

بودیم که می‌توانست نوید دهنده باشد. من فکر می‌کنم مشکلات

گریبان‌گیر ادبیات به خود ادبیات بازنمی‌گردد و این مسائل و مشکلات

فراوان که مربوط به حوزه‌های غیر از ادبیات است سایه سنگین خود

را بر سر ادبیات انداخته است.اگر با وسعت نظر به کل عرصه نگاه

 کنیم به رغم بسیاری دشواری‌ها و اعمال سلیقه، نسبت به قبل از

 انقلاب گام‌های موفقی در این عرصه برداشته‌ایم.


انتهای پیام/ش

خبر گزاری فارس:

http://www.farsnews.com

 
 
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛