همراه با باد شعری از فرزانه شیدا

همراه باد 

 راهی میشوم ...راهی میشوم

همراه باد

 در خلوت شبی

که دل ...چتر امید خویش می بندد

و خیس میشود

از اشک نگاه!

وسکوت به هق هقی غمناک

تن میدهد!!!

پر میکشم

نه ازآنرو که پرواز را

بخاطر سپرده باشم

زآنرو که پروازم

مرگ پرندهء روحم را

به  تماشا   ننشیند!!!

پرمیکشم در

آسمان غروب

که رنگ ء رنگ نگاه من است

!!!
بااو نیز خواهم گفت

چون برباد رفته ای

با باد آمده ام

!!!
مقیم شهر غروب نخواهم بود

مقیم شهر غروب نخواهم بود

آخر خورشیدم

غروب کرده است

ورویایم ابریست

وپوشیده از ابرهای غمگین

وپوشیده از ابرهای غمناکی

  از: ف.شــیدا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد