شیدای زمان
مرا عشق مرا عشق به یک باره دگر کرد
زآن شرق نگاهم جو خورشید گذر کرد
به یک باره چه ها شد که مرا شور غزل کرد
به هر واژه وبیتی، چه مرا رنگ نظر کرد
همه پا شد وآمد، همه سرو شد وقامت
چه غوغای بلندی زخود باز به سرکرد
من ودامن خورشید به جانم چه درخشید
درآن صبح طلایی نه اما نه اگر کرد
بیا دست بده دستم دگر من همه رقصم
زآهنگ ونوایی که گوشم همه کر کرد
چوآرش شده جان ،نشسته بر کمانی
کشید چله آن را َبه خورشید سفرکرد
تو را جان به چه خوانمَ که شیدای زمانی
زاین آتش پنهان ، نباید که حذر کرد
تقدیم به خانم شیدا
سروده ی: آقای عباس رحیمی
سایتی مخصوص کتاب
تازه ترین کتب به چاپ رسیده کشور:
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
๏ واریز وجه با مراجعه به بانک
ویا بصورت آنلاین از طریق اینترنت
اقدام به خرید کتابهائی کنید که لیست آن باتمامی
مشخصات کتاب ونویسنده ومترجم در این سایت موجود می باشد.
ویا :
ارسال فرمایید.
راهنمای خرید بطور کامل در سایت یاد شده موجود است
ماخذ:
هرچه میگردم ، بیابم ، واژه ای , اما , ولی
مانده ام، دربیکران ،گویای ِعشقت یا "علی(ع*)"
چهره در هم میکشم ، در محضرِ ویران ها
گرنیابم ، همچو " تو " ، در روزگارم ، همدمی
یاعلی گویان ...،" مدد! "، من چاره میجویم زتو
ای مرام و معرفت ،ای که بدنیا ، مرحمی
مظهر مردان شود ،آن کس , شناسد , نام تو
گر کسی ، راه ترا , چندی رود " حتی ،کمی"
یاورم بودی , تمام زندگی , " باور " توئی"
منکه هستم ، ریزه سنگی , زیر پایت, " کمتری"
یا "علی (ع)" درنام تو, هرگز نکردم شبهه ای
خودهمی دانم "توئی " مولای من "مولا علی(ع*)"
سروده ی : فرزانه شیدا
FSH
Farzaneh Sheida/ fsheida
شنبه 14 آذر 1388