ترانه عشق - از فرزانه شیدا

 Foto: Nora E. Fröde Dahl

ترانه عشق

کسی می خواند

صدائی از آنسوی زمین شاید

یا از ماورائی دیگر

وروح در خلسه ای آرام

به طبیعت پیوند میخورد

با نسیم با شبنم با باد

با برگ لرزان بر درخت

با چشمه رود دریا

وآوائی تکرار میکند

در تمامیت بیصدائی

ترانه شکفتن را

آنگاه که در دلی عشق جوانه میزند

وگوئی طبیعتی دردرون جان میگیرد

وروح در میابد آزادی

جز در ترانه دوست داشتن نیست

در باغهای سرزندهء عاشقی

ای ترانه خوان سرزمین عشق

دیگربار منتظرند

دلهائی که در خلسه بیصدای روزهای در گذر

در جستجوی صدایت سرگردان مانده اند

بخوان...آری دوباره باز بخوان

ترانه عشقی را

که جویای شنیدنیم

بر آن دل که زندگی میخواهد

در طپشهائی بنام عشق

***

آه ترانه خوان سرزمین عشق

تو نیز میدانی تنهائی ز خاطر نخواهد رفت

مگر آندم که سکوت انزوا را ترانه عشق

با صدائی آرام ودلنشین از ماورای دنیائی دیگر

به نجوا مینشیند

ای ترانه خوان سرزمین عشق

تشنه ایم اری تشنه ءترانه ایم

وقتی که رسم زندگی در عاشق زیستن است

بخوان ترانهء عشقی را که فراموش گشته است

تا دوباره باز بشنویم دوستت دارم را

بگذار دل آرام گیرد

سر برشانه عشق

 

ف.شیدانهم اسفند

1385

 Foto: Nora E. Fröde Dahl

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد